AhmadHHosseini
سیمین Remembered poetess lasting Simin Behbahani بود عمري به دلم با تو که تنها بِنِشينم کامم اکنون که برآمد بنشين تا بنشينم پاک و رسوا همه را عشق به يک شعله بسوزد تو که پاکي بِنِشين تا منِ رسوا بنشينم بي ادب نيستم اما پي يک عمر صبوري با تو امشب نتوانم که شکيبا بنشينم شمع را شاهد احوال من و خويش مگردان خلوتي خواسته ام با تو که تنها بنشينم من و دامان دگر از پي دامان تو؟ حاشا! نه گياهم که به هر دامن صحرا بنشينم آن غبارم که گرَم از سر دامن نفشاني برنخيزم همه ي عمر و همين جا بنشينم ساغرم، دورزنان پيش لبت آمدم امشب دستگيري کن و مگذار که از پا بنشينم روحش شاد ، یادش گرامی
Aug 19, 2014 9:03 PM
Corrections · 2
روحش شاد...
August 26, 2014
Khalvati khaste,am ba to ke tanha beneshinam
August 20, 2014
Want to progress faster?
Join this learning community and try out free exercises!