Jack
My extremely informal essay about our house 'khunemun'. خونمون من و همخونه هامون در خیابون آبرکرومبی زندگی میکنیم. بیرون دیوار از خونمون سفیده و رنگ پوسته میشه. شماره خونمون چل و دوست «دو هست». اگه شما تو راهرو «تالار، سالُن؟» راه برین، شما میبینین که زمیمو «کف» چوبیه. دیوارا سفیدن. آطاقم طَرَفِ چپه. من یه تخت با مَلافه قرمز، یه لَحاف سفید و یه پَتو رنگی رنگی دارم. بالشم آبی و سفیده. آطاقم واقعا کثیفه. منم داخل آطاقم یه شومینه داشته باشم. متأسفانه این شومینه نمیتونم استفاده بکنم بِخاتِرِ اینکه دودکِشو مَسدوده. چون که آطاقم خیلی کنار خیابونه، معمولا وقتی که من سعی میکنم خواب بشم، بیرون صدای بلند خوادش بهم جلوش میگیرم. آطاق عُمده که «کجا؟» تلویزیون تماشا بکنیم و حرف بزنیم، نزدیکترین آطاق از آطاقمه. این آطاقم هم یه شوینه داره مثل آطاقم. اون پرده مشکی و سفید، یه تلویزیون فسیاه کدوم بسیار بزورگه، یه بُخاری، یه مبل قهوه ای، دو تا صندلی قهوه ای و یه لامپ رو کف داره. داخل آطاق عمده راه پِلّه داره. این بالا میره به آطاقای دوستام. آطاق پهلو آطاق عمده آشپزخونهست.زمین آشپزخونه مربعی سیاه و سفید داره. طرف چپ اونجا یه کاسه میوست. تو اون سه تا گُلابی و یک موز داره. در آشپزخونه، خیلی فنجان هستن کدوم رو گَنجه هستن. تو گنجه آشپزخونه قوطی ها با تُنِ ماهی و آجیل و غذای دیگه داره. معمولا تو سینک بُشقابای کثیف هستن. الان من بیرونِ باغمون بیان میکنم. اون هم خیلی کثیفه. طرف چپِ اونجا مبل قَدیمی شکستمونه. هم، تو باغ اونجا یه دست شویی هست. اون فقط یه توالت داره. اون یه دوش نداره. متأسفانه توالت شکستست پس وقتی میخوایم مست با نشه بشیم در پارتیامون، فقط یک
Aug 22, 2014 4:00 PM
Corrections · 12
4

Hello, Jack

Hoping that these following words is benefit for you'

Sallon= pazirayi

Room= otaagh 

Colorful= rangarang , por az rang, ba ranghaye motenave( motenave= goonagoon)

 Neighbor of the street = nazdike khiaboon, ( nazdik=mojaver ) 

Sleep, go to bed= bekhaabam

Don't let me sleeping= nemizaare bekhaabam

Main room= living room, sitting room= otaaghe neshiman

a black television set which is big= ye televisione siahe bozorgi

Room's ceiling= saghfe otaagh

To my friends' room= be otaaghaaye doostam

Next place the sitting room = fazaaye kenare neshiman

Checkered floor= kafe shatranji, (pichaazi= shatranji)

 Many cups in cabinet= fenjaanhaye besiari dakhele ganje( ganje= cabinet, ghafase)

Now, I am describing  outside the rooms= alan, biroone otaagh ro tosif mikonam

Our old broken sofa= moble shekasteye ghadimieman ( ghadimimoon)

 Too, also= hamchenin, va niz

There is a toilet( john, loo) which hasn't shower= towaleti ke doosh nadaare

 

 

August 22, 2014
4

خونمون 


 من و همخونه هام توخیابون آبرکرومبی زندگی میکنیم. بیرون دیوار خونمون سفیده و رنگش پوسته پوسته شده. شماره خونمون چهل و دوست «42».  تو راهرو که برین(راه بروید) ، کف زمینو میبینین که چوبیه و دیواراشم سفیدن. اتاق من سمت چپه. من یه تخت با ملحفه قرمز، یه لَحاف سفید و یه پَتو رنگارنگ دارم. بالشم آبی و سفیده. اتاقم واقعا کثیفه(درهم برهمه یا شلوغه). تو اتاقم یه شومینه هم دارم. متاسفانه این شومینه قابل استفاده نیست چون دودکِشش  بستس(بسته است) . اتاقم خیلی نزدیک خیابونه برای همین معمولا وقتی که میخوام بخوابم، بخاطر صدای بلند بیرون باید جلوشو ببندم  


اتاق نشیمن (هال ) ،جایی که تلویزیون تماشا میکنیم و با همیم(دور هم هستیم ) ، نزدیکترین جا به اتاقمه . اینجا هم یه شومینه داره شبیه شومینه اتاق خودم. نشیمن پرده سیاه و سفید، یه تلویزیون سیاه خیلی بزرگ ، یه بُخاری ، یه مبل و دو تا صندلی قهوه ای و یه لامپ سقفی(روسقف) داره. اتاق نشیمن راه پِلّه هم داره. که به اتاقای  دوستام تو طبقه بالا میرسه . 


آشپزخونه کنار نشیمنه .کف آشپزخونه موزائیک سیاه و سفید داره. سمت چپ اونجا هم یه کاسه میوست(میوه است). توی اون سه تا گُلابی و یک موزه . تو کابینت آشپزخونه فنجونا هستن و قوطیهای تُنِ ماهی و آجیل و خوراکیهای دیگه. معمولا بُشقابای کثیف تو سینک ظرفشویین  . 


الان از باغچه حیاطمون بگم. اون هم خیلی کثیفه. سمت چپِش مبل قَدیمی شکستمونه. اونجا هم یه دست شویی هست که فقط توالته .اونجا دوش نداره. متاسفانه توالتش شکستست و وقتی میخوایم تو پارتیامون مست کنیم یا نئشه بشیم فقط یک

August 22, 2014
2

My extremely informal essay about our house 'khunemun'.

خونمون 

  من وهمخونه هام  در خیابون آبرکرومبی زندگی میکنیم. نمای بیرونی خونمون سفیده ،شماره پلاک خونمون چهل ودو هست». اگه شما تو راهرو «تالار، سالُن؟» راه برین، میبینین که کف خونمون چوبیه. دیوارا سفیدن. اطاقم طَرَفِ چپه. من یه تخت با مَلافه قرمز، یه لَحاف سفید و یه پَتو رنگارنگ دارم. بالشم آبی و سفیده. اطاقم واقعا کثیفه. دوست داشتم که منم داخل اطاقم یه شومینه داشته باشم. متأسفانه این شومینه ای که هست رو  نمیتونم استفاده بکنم به خاطر اینکه دودکِشش مَسدوده. به دلیل اینکه که اطاقم مشرف به خیابونه، معمولا  موقع خواب  سر و صدای بیرون نمیذاره بخوابم 

نزدیکترین اتاق به اتاق من، اتاق نشیمن هست که داخلش تلویزیون تماشا میکنیم و دور هم میشینیم و حرف میزنیم. اتاق نشیمن هم مثل اتاقم یه شومینه داره. پرده این اتاق مشکی و سفیده و یه تلویزیون بزرگ سیاه رنگ هم داره، یه بُخاری، یه مبل قهوه ای، دو تا صندلی قهوه ای یه لامپ  سقفی داره. داخل اطاق نشیمن راه پِلّه هست که به اطاق دوستام. 

میرسه 
آشپزخونه کنار اتاق نشیمن قرار داره.کف آشپزخونه شطرنجیه. سمت چپ یه کاسه میوه هست .داخلش سه تا گُلابی و یک موز هست. در آشپزخونه، فنجانهای بسیاری هستن داخل گَنجه

داخل گنجه تن ماهی ، آجیل و غذاهای کنسروی وجود داره. معمولا توی سینک ظرفشویی ظرفای کثیف هست

الان من فضای بیرونی رو توصیف میکنم. اون هم خیلی کثیفه. سمت چپِ حیاط مبل قَدیمی شکسته ای هست.. یه دست شویی هم توی حیاط هست.  فقط یه توالت  که دوش نداره متأسفانه توالت خرابه بنابراین وقتی میخوایم  درمهمانیهامون مست یا نشعه  بشیم 

August 28, 2014
2

درست/اشتباه

 

 

My extremely informal essay about our house 'khunemun'.

خونمون

من و همخونه هام ون در خیابون آبرکرومبی زندگی میکنیم.از بیرون دیوار از خونمون سفیده و رنگش پوسته پوسته شده میشه. شماره پلاک خونمون چهل و دوست «دو هست». اگه شما تو راهرو «تالار، سالُن؟» راه برین، شما میبینین که کف راهرو  زمیمو «کف» چوبیه. دیوارا سفیدن. آطاقم طَرَفِ چپه. من یه تخت با مَلافه قرمز، یه لَحاف سفید و یه پَتو رنگی رنگی دارم. بالشم برنگ آبی و سفیده. آطاقم واقعا کثیفه. منم داخل توی آطاقم یه شومینه دارم داشته باشم ولی متأسفانه این شومینه نمیتونم ازش استفاده بکنم بِخاتِرِبخاطر اینکه دودکِش اون مَسدوده. چون که آطاقم نزدیک خیلی کنار خیابونه، معمولا وقتی که من سعی میکنم بخوابم بشم، خودش جلوی صدای بلند بیرون رو می گیره بیرون صدای بلند خوادش بهم جلوش میگیرم.

آطاق نشیمن که در اونجا با هم عُمده که «کجا؟» تلویزیون تماشا ب می کنیم و حرف ب می زنیم، نزدیکترین آطاق به از آطاقمه. این آطاقم هم  مثل اطاق من یه شومینه داره مثل آطاقم. اون  این اطاق یه پرده مشکی و سفید، یه تلویزیون ف سیاه خیلی بزرگ کدوم بسیار بزورگه، یه بُخاری، یه مبل قهوه ای، دو تا صندلی قهوه ای و یه لامپ رو سقفش کف داره. داخل آطاق نشیمن عمده راه پِلّه ای هست که داره. این بالا میره به آطاق ای دوستام.

آطاق پهلوی آطاق نشیمن عمده آشپزخونه هست.زمین کف آشپزخونه سنگهای مربعی سیاه و سفید داره. طرف چپ اونجا یه کاسه میوه هست. تو اون سه تا گُلابی و یک یه موزهست داره. در آشپزخونه، خیلی فنجان های زیادی  هستن کدوم رو گَنجه هستن. توی گنجه آشپزخونه قوطی های با تُنِ ماهی و آجیل و غذاهای دیگه هست داره. معمولا تو سینک پر از بُشقابای کثیفه هست ن.

الان من بیرونِ باغمون وضعیت حیاط خونمون رو بیان میکنم. اون هم خیلی کثیفه. طرف چپِ اونجا یه مبل کهنه شکسته هست قَدیمی شکستمونه. هم، تو باغ اونجا حیاط یه دست شویی هست. اون فقط یه توالت داره. اون یه دوش نداره. متأسفانه توالت خرابه شکستست پس برای همین وقتی میخوایم توی پارتی هامون مست یا با نشه بشیم در پارتیامون، فقط یک

August 22, 2014
1

My extremely informal essay about our house 'khunemun'.

خونمون

من و همخونه هامون در خیابون آبرکرومبی زندگی میکنیم. بیرون دیوار از خونمون سفیده و رنگ پوسته میشه. شماره خونمون چل و دوست «دو هست». اگه شما تو راهرو «تالار، سالُن؟» راه برین، شما میبینین که زمیمو «کف» چوبیه. دیوارا سفیدن. آطاقم طَرَفِ چپه. من یه تخت با مَلافه قرمز، یه لَحاف سفید و یه پَتو رنگی رنگی دارم. بالشم آبی و سفیده. آطاقم واقعا کثیفه. منم داخل آطاقم یه شومینه داشته باشم. متأسفانه این شومینه نمیتونم استفاده بکنم بِخاتِرِ اینکه دودکِشو مَسدوده. چون که آطاقم خیلی کنار خیابونه، معمولا وقتی که من سعی میکنم خواب بشم، بیرون صدای بلند خوادش بهم جلوش میگیرم.

آطاق عُمده که «کجا؟» تلویزیون تماشا بکنیم و حرف بزنیم، نزدیکترین آطاق از آطاقمه. این آطاقم هم یه شوینه داره مثل آطاقم. اون پرده مشکی و سفید، یه تلویزیون فسیاه کدوم بسیار بزورگه، یه بُخاری، یه مبل قهوه ای، دو تا صندلی قهوه ای و یه لامپ رو کف داره. داخل آطاق عمده راه پِلّه داره. این بالا میره به آطاقای دوستام.

آطاق پهلو آطاق عمده آشپزخونهست.زمین آشپزخونه مربعی سیاه و سفید داره. طرف چپ اونجا یه کاسه میوست. تو اون سه تا گُلابی و یک موز داره. در آشپزخونه، خیلی فنجان هستن کدوم رو گَنجه هستن. تو گنجه آشپزخونه قوطی ها با تُنِ ماهی و آجیل و غذای دیگه داره. معمولا تو سینک بُشقابای کثیف هستن.

الان من بیرونِ باغمون بیان میکنم(این جمله معنی نمیده). اون هم خیلی کثیفه. طرف چپِ اونجا مبل قَدیمی شکستمونه. هم، تو باغ اونجا یه دست شویی هست. اون فقط یه توالت داره. اون یه دوش نداره. متأسفانه توالت شکستست پس وقتی میخوایم مست با نشه بشیم در پارتیامون، فقط یک

August 26, 2014
Show more
Want to progress faster?
Join this learning community and try out free exercises!