What I did yesterday, I need your help for correct my redaction for tomorrow, متشکرم =)

دیروز اشیاء زیاد کردم.

دیروز کارهای زیادی انجام دادم

در صبح یک ساعت درباره ی زبان فارسی درس خوادم.

صبح، یک ساعت درس زبان فارسی خواندم

بعد با دوستم به خانه من رفتیم وآنجا صبحانه خوردیم.

شیرخوردم ونان با مربا ودوستم کره وچای خورده، وبعد میز را جان کردیم.

من شیر، نان و مربا خوردم و دوستم کره و چای خورد. بعد میز را جمع کردیم

در ساعت دو خواهر به خانه آمدنه.

ساعت ِدو خواهرم به خانه آمد.

ناهار درست کردم اما نیست خوب، بدمزه داشتد وآنجام کردم برای سر اشپز شدم.

ناهار درست کردم اما خوب نشد، بدمزه بود. پس از آشپزی کردن منصرف شدم.

به رستورن رفتیم اما باز نبوده، یکشنبه کار نَکردند.

با خواهرم)به رستوران رفتیم، اما چون یکشنبه بود، رستوران تعطیل/بسته بود).

در دیر فیلم در سینما دیدیم وخندیدیم.

دیروقت بود که به سینما رفتیم و فیلم دیدیم و کلی خندیدیم

بعداز این در شب خواردیم شام.

بعد از آن هم شاهم خوردیم

وکی به خانه من فرتم، فردا، دوشنبه، امتحان درباره ی متن المان در دانشگاه بخاطر آوردم، واکنون نخندیدم زیرا درس نخوادم.

و حالا من در خانه ام هستم و فرد ،دوشنبه، امتحان زبان آلمانی دارم و ناراحتم چون درس نخوانده ام.

اما دوستم صفحه ی دستور داده به من.

I don't understand this sentence, sorry.

What I did yesterday, I need your help for correct my redaction for tomorrow, متشکرم =)

دیروز کار زیاد انجام دادم.صبح, یک ساعت درس زبان فارسی خواندم. بعد با دوستم به خانه من رفتیم وآنجا صبحانه خوردیم. من شیر و نان با مربا و دوستم کره وچای خورد، وبعد میز را جمع کردیم.ساعت دو خواهرم به خانه آمد و ناهار درست کردم اما خوب نشد، مزه بدی داشت. . به رستورن رفتیم اما باز نبوده، یکشنبه کار نمی کردند. در سینما فیلم دیدیم وخندیدیم. شب شام خواردیم . وکی به خانه من آمد. دوشنبه، ممتحان زبان آلمانی دارم و متن زبان المانی که امتحان داشتیم را بخاطر آوردم، واکنون نمی خندم زیرا درس نخواده ام. .

What I did yesterday, I need your help for correct my redaction for tomorrow, متشکرم =)

دیروز اشیاء زیاد کردم. صبح یک ساعت درباره ی زبان فارسی درس خوادم. بعد با دوستم به خانه من آمد و اینجا صبحانه خوردیم. شیر خوردم و نان با مربا و دوستم کره و چای خورده، و بعد میز را جمع کردیم. همان ساعت دو خواهرم به خانه آمدند. ناهار درست کردم اما خوب نبود، بدمزه بودند و آنجام کردم برای سر اشپز شدم. به رستورن رفتیم اما باز نبوده، یکشنبه کار نمیکنند. بعد از ظهر فیلم در سینما دیدیم و خندیدیم. بعد از آن (سینما) در شب شام خوردیم. و کی به خانه من فرتم، فردا، دوشنبه، امتحان درباره ی متن المان در دانشگاه بخاطر آوردم، و اکنون نخندیدم زیرا درس نخوادم. اما دوستم صفحه ی دستور داده به من.

What I did yesterday, I need your help for correct my redaction for tomorrow, متشکرم =)

دیروز کار زیاد کردم. در صبح یک ساعت درباره ی زبان فارسی درس خواندم. بعد با دوستم به خانه من رفتیم وآنجا صبحانه خوردیم. شیرونان با مربا خوردم ودوستم کره وچای خورد، وبعد میز را جم کردیم. در ساعت دو خواهرم به خانه آمد. ناهار درست کردم اما خوب نشد، بدمزه بود وان را جام کردم برای سر اشپز شدم. به رستورن رفتیم اما باز نبود،یکشنبه کار نَکردم. در دیر فیلم در سینما دیدیم وخندیدیم. بعداز این در شب شام خواردیم . وکی به خانه من رفتم ، فردا، دوشنبه، امتحان درباره ی متن المان در دانشگاه بخاطر آوردم، واکنون نخندیدم زیرا درس نخوادم.اما دوستم صفحه ی دستور داده به من.

Your sentence is:

. بعداز این در شب خواردیم شام. وکی به خانه من فرتم، فردا، دوشنبه، امتحان درباره ی متن المان در دانشگاه بخاطر آوردم، واکنون نخندیدم زیرا درس نخوادم.

I think you wanted to say "vaghti", if it is, So your sentence is:

بعد از آن، شب رفتیم شام خوردیم. وقتی به خونه رسیدم یادم آمد که فردا در دانشگاه امتحان درس آلمانی دارم، و حالا(اکنون) دیگر نمیخندم! چونکه درسم را نخوانده ام.

And a little bit informal is like this:

بعدش، شب رفتیم شام خوردیم. وقتی رسیدم خونه تازه یادم اومد که فردا امتحان آلمانی دارم. حالا دیگه {اصلا} نمیخندم چون {هیچی} آلمانی بلد نیستم! پایان