۲۷
فروردین
۲۰۱۵
آن کتاب مال شما است؟
من قهوه نشیدن و خورن حر ما (من هر ماه قهوه می نوشم) ، و تمرین فارسی در کافه ایلت واشنگتن (و در کافه ایلت واشنگتن تمرین فارسی انجام می دهم
or
من هر ماه در کافه ایلت واشتنگن قهوه می نوشم، غذا می خورم و فارسی تمرین می کنم
این جهانی شدن است؟
خود یا مضر ... گفتگو است گانگی زرتشت می آیند از پرشیا (?)
در کافه
۲۷
ژانویه
۲۰۱۵
I think it doesn't seem so natural to use a Persian month here.
آن کتاب مال شماست؟ -
[من در حالی که قهوه می نوشم و خرما میخورم، در کافه ای در ایالت واشنگتن مشغول تمرین فارسی هستم]
آیا این همان جهانی شدن است؟
خوب است یا مضر؟
خود یا مضر ... گفتگو است گانگی زرتشت می آیند از پرشیا
I couldn't understand what you mean by this sentence.
Is this a conversation in a cafe with somebody else or maybe inner dialogues about cultural globalization? (Regarding to your mention of Zartosht and using Persian month or even eating date palms! )
Anyway, I hope I didn't change your original meaning so much, and as the other guys said, I wish I had the English text to compare.
Good luck.