Ayşe
دانش آموز مهرداد استاد به دانش آموزان گفت:کتاب های شما باز کنید.دانش آموزها صفحه بیست و یک را باز کردند و استاد خواند. ما اهل ایران هستیم و در ایران زندگی می کنیم. پایتخت ایران تهران است.ایران کشور ما و خانه ما است.ما خانه ما دوست داریم.استاد نقشه ایران بر روی تخته کشید.بچه ها اسم شهرستان ها خود بر روی نقشه نوشتند. مهرداد بر روی نقشه شیراز را نشان داد و شهرستان گل و شعر نوشت.دانش آموزها حرف زنند.استاد گفت:الان کتاب های شما بسته کنید.حرف نزنید.ساکت باشید.در طی درس با دوستتان حرف نزنید.و به من گوش بدهید. خانواده مهرداد در شیراز زندگی می کنند.او در کتابفروشی پدرش کار می کند.او خیلی کتاب خواند و کتاب ها را دوست دارد.خواهر بزرگ او خیاط است.وبرادر بزرگ او در بانک کار می کند.مهرداد می خواهد در دانشگاه شیراز درس بخواند.امروزه در دانشگاه بساط کتابفروشی وجود دارد.مهرداد هر روز به دانشگاه می رود.
May 5, 2015 11:03 AM
Corrections · 6
2

دانش آموز مهرداد

استاد به دانش آموزان گفت:کتاب هایتان را باز کنید.دانش آموزان صفحه بیست و یک را باز کردند و استاد خواند.
ما اهل ایران هستیم و در ایران زندگی می کنیم.
 پایتخت ایران تهران است.ایران کشور ما و خانه ما است.ما خانه مان را دوست داریم.استاد نقشه ایران را بر روی تخته کشید.بچه ها اسم شهرستان های خود  را بر روی نقشه نوشتند.
مهرداد بر روی نقشه شیراز را نشان داد و نوشت: "شهرستان گل و شعر".دانش آموزان حرف می زدند.استاد گفت:حالا کتاب هایتان را ببندید.حرف نزنید.ساکت باشید.در طی درس با دوستتان حرف نزنید.و به من گوش بدهید.
خانواده مهرداد در شیراز زندگی می کنند.او در کتابفروشی پدرش کار می کند.او خیلی کتاب میخواند (یا خوانده است) و کتاب خواندن را دوست دارد.خواهر بزرگ او خیاط است وبرادر بزرگ او در بانک کار می کند.مهرداد می خواهد در دانشگاه شیراز درس بخواند.امروزه در دانشگاه بساط کتابفروشی وجود دارد.مهرداد هر روز به دانشگاه می رود.

May 5, 2015
2

دانش آموز مهرداد

استاد به دانش آموزان گفت: کتاب هایتان شما  را باز کنید. دانش آموزان (دانش آموزها) صفحه بیست و یک را باز کردند و استاد خواند ما اهل ایران هستیم و در ایران زندگی می کنیم. پایتخت ایران تهران است. ایران کشور ما و خانه ما است. ما خانه یمان را دوست داریم. استاد نقشه ایران را بر روی تخته کشید. بچه ها اسم شهرستان ها خود را بر روی نقشه نوشتند. مهرداد بر روی نقشه شیراز را نشان داد و نوشت : شهرستان گل و شعر نوشت. دانش آموزان (دانش آموزها) حرف زنند می زدند. استاد گفت: الان حالا کتاب هایتان  شما را  بسته کنید  ببندید. حرف نزنید. ساکت باشید. در طی درس با دوستتان حرف نزنید . و به من گوش بدهید. خانواده مهرداد در شیراز زندگی می کنند. او در کتابفروشی پدرش کار می کند. او خیلی کتاب می خواند و کتاب ها را دوست دارد. خواهر بزرگ او خیاط است. و برادر بزرگ او در بانک کار می کند. مهرداد می خواهد در دانشگاه شیراز درس بخواند. امروزه در دانشگاه بساط کتابفروشی وجود دارد. مهرداد هر روز به دانشگاه می رود

--------------------

خانم عایشه

خیلی قشنگ نوشتید. آدم حس می کند خودش توی کلاس نشسته. کاش معلم به جای اینکه دانش آموزان را ساکت می کرد خودش هم با آنها صحبت می کرد. کاش صحبت کردن جزئی از درس بود. میزهای چوبی ، معلم، کلاس.. یادش به خیر

عالی بود. موفق باشید

قرمز : اصلاح

آبی : پیشنهاد

May 5, 2015
1

دانش آموز مهرداد

استاد به دانش آموزان گفت:کتاب های شما تان را باز کنید.دانش آموزها صفحه بیست و یک را باز کردند و استاد خواند.
ما اهل ایران هستیم و در ایران زندگی می کنیم.
پایتخت ایران تهران است.ایران کشور ما و خانه ما است.ما خانه ما خود را دوست داریم.استاد نقشه ایران را بر روی تخته کشید.بچه ها اسم شهرستان های خود را بر روی نقشه نوشتند.
مهرداد بر روی نقشه شیراز را نشان داد و شهرستان گل و شعر نوشت (؟).دانش آموزها حرف زدنند.استاد گفت:الان کتاب های شما تان را بسته کنید ببندید.حرف نزنید.ساکت باشید.در طی درس با دوستتان حرف نزنید.و به من گوش بدهید.
خانواده مهرداد در شیراز زندگی می کنند.او در کتابفروشی پدرش کار می کند.او خیلی کتاب می خواند و کتاب ها را دوست دارد.خواهر بزرگ او خیاط است.وبرادر بزرگ او در بانک کار می کند.مهرداد می خواهد در دانشگاه شیراز درس بخواند.امروزه در دانشگاه بساط کتابفروشی وجود دارد.مهرداد هر روز به دانشگاه می رود.

خیلی عالی بود

good luck

May 5, 2015
AWSOME!!!!!! U R REALLY GOOD .
September 3, 2015
Want to progress faster?
Join this learning community and try out free exercises!