زبان چطورخواندن؟
یادم میاد وقتی شروع به چینی یاد گرفتن. من هیچ ندانستم چطور زبان یاد بگیرم. هر روز و هر بار همینطور بود:کلمه حفظ کردن! و واضحه، وقتی به چین رفتم چینی ام خیلی بد دود. فقط وقتی با چینی دوست شدم میتوانم چینی خوب صحبت کنم.
حالا من اغلب به دانشجوی خوبی پی است فکر کنم. من فکر میکنم زبان خواندن نباید مثل کوه نوردی است، زبان خواندن باید مثل دوست شدن است. وقت من چینی یاد گرفتم هر روز فکر کردم: "سرش شلوق است! امروز باید کلمه و دستور زبان بخوانم!"
حالا من هر روز به فارسی هرف زدم "سلام فارسی! امروز حالتون چطور، دوستم؟"، فارسی به من جواب دهد "سلام آلن! خوبم، مرسی! امروز میخواهی چی کنی؟ کتاب خواندن؟ نوشتن؟ تلویزین ایرانی تماشا کردن؟ بفرمایید! مطمئنم ما روزی خوبی داریم!"
لطفا حرفم رو باور كنيد: من دیوانه نیستم!
------------------------------------------------------------------
چطور زبان یاد بگیریم؟
یادم میاد وقتی شروع به یادگیری زبان چینی کردم اصلا نمی دونستم چطور یاد بگیرم. هر روز و هر بار همینطور بود: کلمه حفظ کردن ! و واضحه وقتی رفتم چین، چینیم خیلی بد بود. فقط وقتی با زبان چینی دوست بشم می تونم خوب صحبتش کنم. حالا اغلب به دانشجوی خوبی؟؟؟ فکر می کنم. فکر می کنم یادگیری زبان نباید مثله کوه نوردی باشد بلکه باید مثل دوست شدن باشد. وقتی چینی یاد می گرفتم هر روز فکر می کردم سرم شلوغ است. امروز باید کلمه و دستور زبان بخونم.
حالا من هر روز با زبان فارسی حرف می زنم!! "سلام زبان فارسی" حالت چطوره دوست من؟ و فارسی به من جواب میده: " سلام آلن! خوبم، مرسی! امروز میخوای چیکار کنی؟ کتاب بخونی؟ بنویسی؟ تلویزیون تماشا کنی؟ برفرمایید! مطمئنم ما روز خوبی داریم
لطفا حرفم رو باور كنيد: من دیوانه نیستم!
چه طور باید زبان خوند؟
.یادم میآد وقتی شروع کرده بودم[به] چینی یاد گرفتن، [من] هیچ نمیدونستم چه طور [باید] زبان یاد بگیرم
!هر روز کارم این بود: کلمه حفظ کردن
.واضحه وقتی [که] به چین رفتم، چینیم خیلی بد بود
.فقط وقتی با چینیها دوست شدم، تونستم خوب چینی صحبت کنم
.حالا من اغلب به این که دانشآموز خوب کیست (؟) فکر میکنم
.من] فکر میکنم زبان خوندن نباید مثل کوه نوردی باشه. زبان خوندن باید مثل دوست شدن باشه]
«!وقتی [من] چینی یاد میگرفتم، هر روز فکر میکردم: «سرم شلوغه! امروز باید کلمه و دستور زبان بخونم
«حالا [من] هر روز [به] فارسی حرف میزنم: «سلام فارسی! امروز حالت[ـون] چه طوره، دوست من؟»
:فارسی [به من] جواب میده
«!سلام آلن! خوبم، مرسی! امروز میخوای چی کار کنی؟ کتاب بخونی؟ بنویسی؟ تلویزیون ایرانی تماشا کنی؟ بفرما[یید]! مطمثنم [ما] روز خوبی داریم»
!لطفاً حرفم رو باور کنید. من دیوونه نیستم
Just a few points:
1) I tried to keep the informal tone, so the spellings are not standard.
2) We normally prefer to drop the pronouns whenever they can be inferred from the conjugations and clitics.
3) Note how the verbs «باید/نباید» or «میخواهی» trigger the use of subjunctive in the subsequent verb.
4) The imperfect past in Persian corresponds to the English constructs with "used to" or their equivalent forms using simple past.
Thank you both for your corrections! The great thing about having more than one correction to look at, especially when they're quite different, is that I can compare the different ways of expression and come up with an even better final draft for my study notes.
I did have a few questions maybe someone can answer...
- What’s the difference between زبان خوندن and زبان یاد گرفتن?
حالا من اغلب به دانشجوی خوبی پی است فکر کنم
- In this sentence, which both if you had trouble understanding, I was trying to say “Now I often think about what makes a good student”. How should I say this in Farsi?
فکر می کنم یادگیری زبان نباید مثله کوه نوردی باشد بلکه باید مثل دوست شدن باشد
فکر میکنم زبان خوندن نباید مثل کوه نوردی باشه. زبان خوندن باید مثل دوست شدن باشه
- I've posted both your corrections of my original sentence, but to be honest I couldn't really understand the structure of either. It's not surprising, because I really struggled with how to say "X is like Y" in Farsi. In the corpus I used the translations were really varied.
Is there a simple comparable structure in Farsi? I try not to be too focused on grammatical structures as a rule, but sometimes a little order can save a lot of time!
برای کمک شما متشکرم!
زبان چطورخواندن؟
چگونه زبان یاد بگیریم؟
I bet you haven't forgotten the "subjunctives" and "subjunctive forcers"