I don't want to get so strict. So, I don't rephrase what you wrote, I'm just going to correct the mistakes.
امیدوار بودم که کسی بتوانه به لیست لغات فارسی ببینه
امیدوار بودم که کسی بتونه یه نگاهی به لیست لغات فارسی بندازه.
و بهم تلفظ درستشان خبر میدهد
و بهم در مورد تلفظ درستشان خبر دهد
The following one is more native-like:
و بهم تلفظ درستشون رو بگه
و اگر لغات بهتر برایشان وجود داره.
و اگر لغت های/کلمه های بهتری برایشان وجود دارد
و اگر کلمه های بهتری براشون وجود داره/هست.
وقتی لغات بهتر میگم منضور این است له اگر یک لغت غیر رسمی بهتر وجود داره .
وقتی میگم لفات بهتر منظورم اینه که آیا کلمه ی غیر رسمی بهتری و جود داره
I admit it! I rephrased the last one! :)
To add to waht Sara and Amir said
apologize = معذرت خواهی کردن
I apologize for what I did.
من به خاطر کاری که کردم معذرت می خوام.
To forgive= بخشیدن
عملا practically
Practically has other meanings based on the context. Like:
I've read practically all of his books.
من "تقریباً" تمام کتاب هایش را خوانده ام.
Predicting the future is practically impossible.
پیش بینی آینده عملاً غیرممکن است.
the other one= آن یکی/اون یکی
another one= یکی دیگر/یکی دیگه
unsuccessful= موفق نبودن.
سعی کردم ماشینم را درست کنم اما موفق نشدم
In everyday conversation:
سعی کردم ماشینم را درست کنم اما نتونستم.
I'll send you an audio message for correct pronunciations.
You're doing a good job. Keep up the good work.