Naoko
تاریخچه من درباره ی درس خواندن زبان فارسی (در حال حاضر من دانشجوی سال سوم هستم که بعد از تعطیلات این بهار دانشجوی سال چهارم خواهم شد. تخصّصم روابط بین المللی است. ) من تقریبا از سه سال پیش مطالعه ی زبان فارسی را شروع کرده ام. متاسفانه! با وجود دانشگاهم برخی از رشته های زبان خارجی داشت، رشته ی فارسی نداشت. من به خاطر آن حقیقت احساس غم می کردم. در چنین وضعی، با دو کتاب های درسیی فارسی، به تنهایی فارسی را یاد می گرفتم. در آن طور یک و نیم سال، فکر می کنم پیشرفت فارسی اصلا نداشته می شدم زیرا که از بر کردن حروف را کنار گذاشته کرده ام. البته، فهمیده ام که به سرعت باید این کار اصلی را انجام دهم ، اماٍ تنبلی کرده ام چون در نظر من آن خروف خیلی مشکل باشد. در واقع، یک از دو کتب که در بالا اشاره کردم حروف فارسی هیچگاه نداشت!( حرف به حرف نویسی) برای آن مدت طولانی، فقط حدود هزار واژه ها را می توانستم یادم بگرفتم. هر روز به توسعه ی مطالعه ی آینده ی خود شک می کردم. یک روز، مادرم این سایت مطالعات زبان خارجی به من معرفی کرد. خوشبختانه! در این سایت سر انجام به معلٍم شگرفی زبان فارسی مواجه شدم. به لطف برنامه ی خیلی دقیقش، در روند خواندن و نوشتن فارسی می توانستم الفبا را کاملا به یادم بگرفتم و در آخر می توانم متون فارسی را بخوانم و بنویسم. من آسوده شدم. درسم خیلی پیشرفت دست باشد! علاوه بر آن، من در اینجا می توانستم به دوستان ایرانی مواجه شدم. در حقیقت، هر روز تصحیح های ایشان یکی یکی مرور می کنم که نفع بسیار فراوان اند. اگر بدون توجه هایشان، ممکن است که از مدتهای پیش درس من گرد و خاک رویش بنشسته شوده است. لطف کردید. آیتاکی، این سایت مثل کلاس درس شگفت انگیز و همزمان یک انگیزه و مشوق من است. (ببخشید، امروز من نوشتن انگلیسی را می خواهم کنار بگیرم و تنبلی می کنم. کتابی که در عکس پایین می بینید کتاب برای درسیی واژه های فارس است.)
3 févr. 2013 12:24
Corrections · 31

تاریخچه من درباره ی داستان درس خواندن یادگیری زبان فارسی من

 استفاده از کلمه تاریخچه درباره اشخاص درست نیست کلمه سرگذشت برای اشخاص استفاده میشه

(در حال حاضر من دانشجوی سال سوم هستم که بعد از تعطیلات این بهار، دانشجوی سال چهارم خواهم شد. تخصّصم روابط بین المللی (ی لازم نیست
است. )
من تقریبا از سه سال پیش مطالعه ی زبان فارسی را شروع کرده ام.
متاسفانه! با وجود اینکه دانشگاهم برخی از رشته های زبان های خارجی را داشت، رشته ی زبان فارسی را نداشت.

 من به خاطر آن حقیقت احساس غم می کردم.

 این جمله از نظر دستوری و معنایی درسته ولی فارسی زبانها از این جمله استفاده نمیکنند

 بجای کلمه خاطر بهتره بگی برای 

و من برای این ناراحت بودم

در چنین وضعی، با دو کتاب های درسیی فارسی، به تنهایی فارسی را یاد می گرفتم.

در فارسی بعد از اعداد، اسمها جمع بسته نمی شوند و بعد از حروفی که آخرشون "ی" هست یای نکره استفاده نمیشه
در آن طور با آن روش (این روش را حدود یکسال و نیم انجام دادم ولی پیشرفت زیادی نداشتم) یک (سال) و نیم سال، فکر می کنم پیشرفتی در زبان فارسی اصلا نداشتمه می شدم زیرا که از بر کردن حروف را کنار گذاشته کرده ام بودم. البته، فهمیده ام (میدانستم) که به سرعت باید این کار اصلی را انجام دهم ، اماٍ اما تنبلی میکردمه ام چون در نظر من (به نظرم) آن حروف خیلی مشکل باشد. .بودند
در واقع، یک از دو کتابی که در بالا اشاره کردم (اصلا) حروف فارسی هیچگاه  نداشت!( حرف به حرف نویسی)
هیچگاه اشاره به زمان دارد 
برای در آن مدت طولانی، فقط حدود هزار واژه ها را می توانستم یادم بگرفتم بگیرم
هر روز (همیشه) به توسعه ی پیشرفت مطالعه ی آینده ی خود شک می کردم. (داشتم

8 février 2013

3) This is your sentence:

متاسفانه! با وجود دانشگاهم برخی از رشته های زبان خارجی داشت، رشته ی فارسی نداشت.

I corrected it like this:

متاسفانه! با وجود اینکه دانشگاه من برخی از رشته های زبان های خارجی را دارد، امّا رشته ی زبان فارسی را ندارد. ه

Note that [با وجود اینکه] is a fixed term which is used a lot and is very useful. In English, the closest meaning to it is [nevertheless] or [notwithstanding] or [however] or [despite that], however in Farsi it is used in a different way from English. Also there're some equal Farsi expressions in order to mention such a meaning, like [با این وجود] or [با وجود+مصدر]or [علیرغم اینکه]. The usage of each one has to be noticed carefully. Look at below to see them:

1<sup>st</sup> type)

. .................... با وجود اینکه .................... ، (امّا)ه

However …………………. , …………………..  .

<em>Example:</em>

با وجود اینکه من گرسنه هستم، نمی توانم یک ساندویچ کامل را بخورم. ه

با وجود اینکه من گرسنه هستم، امّا نمی توانم یک ساندویچ کامل را بخورم. ه

However I am hungry, I cannot eat a complete sandwich.


2<sup>nd</sup> type)

. .................... با این وجود،ه . ....................

…………………………. . Nevertheless, …………………. .

<em>Example:</em>

من گرسنه هستم. با این وجود، نمی توانم یک ساندویچ کامل را بخورم. ه

I am hungry. Nevertheless, I cannot eat a complete sandwich.


3<sup>rd</sup> type)

با وجود + (مصدر) ، ................................  . ه

Despite + (…. +ing) , ………………………….  .

<em>Example:</em>

با وجود گرسنه بودن، من نمی توانم یک ساندویچ کامل را بخورم. ه

Despite being hungry, I cannot eat a complete sandwich.

با وجود خوردن یک صبحانه ی زیاد، او می توانست ناهار زیادی بخورد. ه

Despite having eaten an enormous breakfast, he was able to eat a big lunch.

 

4<sup>th</sup> type) (This is a little formal)

علیرغم اینکه ........................ ، (امّا) ...............................  . ه

Despite that (= However) ……………………. , …………………………  .

<em>Example:</em>

علیرغم اینکه من گرسنه هستم، امّا نمی توانم یک ساندویچ کامل را بخورم. ه

Despite that I am hungry, I cannot eat a complete sandwich.

 

(Zoom the page to see the details.)

The pronunciation of [علیرغم] or actually [علی رغم] is not as its looks!!!

Look at this: [عَلیٰ رَغْمِ /ᴂ la: rᴂq me/]. Note that the first part [عَلیٰ] has a [ـی] at the end of it. In this word, that letter is pronounced as [/a:/] and NOT as [/i:/]. Actually [ـی] is a base for that little [ا] above it; therefore [ـی] is a silent letter. That word is originally an Arabic word (علی الرغم) and consists of [عَلیٰ+الرغم].In Arabic, [عَلیٰ] means "on" and [الرغم] means "to do sth against somebody's will". But in Farsi, [علی رغم] means "notwithstanding".

 

7 février 2013

تاریخچه من درباره ی یادگیری زبان فارسی

(در حال حاضر من دانشجوی سال سوم هستم که بعد از تعطیلات این بهار, دانشجوی سال چهارم خواهم شد. تخصّصم روابط بین المللی
است. )

من تقریبا از سه سال پیش مطالعه ی زبان فارسی را شروع کرده ام.
متاسفانه! با وجود اینکه دانشگاهم برخی از رشته های زبان های خارجی را داشت، رشته ی فارسی نداشت.
من به خاطر آن حقیقت احساس غم می کردم.
در چنین وضعی، با دو کتاب درسی فارسی، به تنهایی فارسی را یاد می گرفتم.
در طول آن یک و نیم سال، فکر می کنم اصلا پیشرفتی در فارسی نداشتم زیرا که از بر کردن (حفظ کردن) حروف را کنار گذاشته بودم. البته، فهمیدم که به سرعت باید این کار اصلی را انجام دهم ، اما تنبلی کرده ام چون در نظر من آن حروف خیلی مشکل بودند.
در واقع، یکی از دو کتابی را که در بالا اشاره کردم اصلا حروف فارسی نداشت!( حرف به حرف نویسی)

برای آن مدت طولانی، فقط حدود هزار واژه ها را توانستم یاد بگیرم.
هر روز به توسعه ی مطالعه ی (یادگیری) آینده ی خود شک می کردم.

یک روز، مادرم این سایت مطالعات زبان خارجی را به من معرفی کرد.
خوشبختانه! در این سایت سرانجام با معلم شگرفی در زبان فارسی مواجه شدم.
به لطف برنامه ی خیلی دقیقش در روند خواندن و نوشتن فارسی, توانستم الفبا را کاملا یاد بگیرم و اکنون می توانم متون فارسی را بخوانم و بنویسم. من آسوده (آسوده خاطر- راحت) شدم. درسم خیلی پیشرفت کرده است!

علاوه بر آن، من در اینجا توانستم دوستان ایرانی پیدا کنم. درحقیقت، هر روز تصحیح های ایشان(آنها) را یکی یکی مرور می کنم که برای من بسیار مفید هستند.

اگر توجه هایشان نبود، ممکن بود که از مدتهای پیش روی کتابهایم گرد و خاک می نشست. لطف کردید.

آیتاکی، این سایت مثل کلاس درس شگفت انگیز و همزمان یک انگیزه و مشوق برای من است.

(ببخشید، امروز من نوشتن انگلیسی را می خواهم کنار بگذارم و تنبلی کنم. کتابی که در عکس پایین می بینید کتاب درسی واژه های فارسی است.)

 

امیدوارم روز به روز موفق تر باشی و واقعا بهت تبریک میگم. عالی بود

5 février 2013

(You'd better mentioned the English version of your text just like before, so that people would understand your true purposes of the sentences.)

Title of your article) Where did you find [تاریخچه] anyway?! hahaha… it's never used for a person's memories about sth!! When I hear "تاریخچه", I remember my history books at school!! Or some articles about some places and monuments which include a "تاریخچه" of that place, or when I go to some museums, I can see a little board next to each old object, giving a brief "تاریخچه" about it. When I saw the title of your article, I imagined that you are learning Farsi from 200 years ago!! And now you want to briefly mention to a "تاریخچه" about it!!! hahaha….^o^

 "تاریخچه" is made from two parts: [تاریخ+چه] and you know that "تاریخ" means history and "چه" is a suffix which gives a meaning of "small" to the noun before it. In other words it's a <em>making-small</em> or <em>smallizer</em>!! suffix. ^_^   So if "تاریخ" means "history", then "تاریخچه" means "small history" or "a short story" or better to say "a brief history". Here are some other examples of such words in Farsi:

کتاب  ---->  کتابچه

قالی   ---->  قالیچه

بازار  ---->  بازارچه

پیاز   ---->  پیازچه

If you want to say "my memories of studying Farsi language", then you have to say

[خاطِراتِ من از یادگیری زبان فارسی].

But I guess you wanted to tell the story of your Farsi learning since the beginning of it. In that case, <em>Mahdy's</em> idea seems to be good. He suggests using "داستان" which means story. There's also another word suitable for this meaning in your title which is "ماجَرا". It also means "story". Then a good title is:

داستان فارسی یادگرفتن من = ماجرای فارسی یاد گرفتن من

The idea of <em>planetearth91</em> was probably to make the least possible changes in your ideas and sentences, so he chose that title in his correction.

================================================================================

1) The 1<sup>st</sup> thing that catches my eyes in your first sentence is "بعد از تعطیلات این بهار", and judging from it, I think you meant "after this spring's holidays". One can figure from your sentence that there's a holiday in your living place when it is in the spring season. Is that right? If so, then it's better to change your sentence to the one which is used commonly by Iranian people. Your sentence is completely understandable, ok?! , BUT when there's a long time holiday, in Farsi people usually mention it using a noun and adjective. For example if it is "summer holidays", you have to call it "تعطیلات تابستانی" or if it is "spring holidays" you have to call it "تعطیلات بهاری". For mentioning "this" while saying "this spring holidays", the best choice would be [تعطیلات بهاری امسال] which means "this year's spring holidays". That was just my idea about your sentence! ^_^

2) Always use [که] between two sentences when you want to give more information about the first sentence. If you want to give new information without ending a sentence, you have to put [و] between them. Here when you mentioned that you'll be a 4<sup>th</sup> year student, it's not a describing information about the last sentence before it. It's a new information. So you have to replace [] with []. So your sentence should better to be:

در حال حاضر من دانشجوی سال سوم هستم و بعد از تعطیلات بهاری امسال، دانشجوی سال چهارم خواهم شد.ه

==============================================================================

3) As long as I remember, in Farsi in technical terms, it's common to call your major [روابط بین الملل] instead of [روابط بین المللی]. That is what I have heard so far. I think in English they call it [international relations], right?

==============================================================================

من تقریبا از سه سال پیش مطالعه ی زبان فارسی را شروع کرده ام. >> とても良い!!! ^_^ 100% correct!


3 février 2013

تاریخچه من درباره ی یادگیری زبان فارسی

(در حال حاضر من دانشجوی سال سوم هستم که بعد از تعطیلات این بهار دانشجوی سال چهارم خواهم شد. تخصّصم روابط بین المللی
است. )

من تقریبا از سه سال پیش مطالعه ی زبان فارسی را شروع کرده ام.
متاسفانه! با وجود اینکه دانشگاهم برخی از رشته های زبان خارجی داشت، رشته ی فارسی نداشت.
من به خاطر آن حقیقت احساس غم می کردم.
در چنین وضعی، با دو کتاب های درسیی فارسی، به تنهایی فارسی را یاد می گرفتم.
در طول یک و نیم سال، فکر می کنم پیشرفت فارسی اصلا نداشته ام زیرا که از بر کردن حروف را کنار گذاشته ام. البته، فهمیده ام که به سرعت باید این کار مهم را انجام دهم ، اماٍ تنبلی کرده ام چون در نظر من آن خروف خیلی مشکل هستند.
در واقع، یکی از دو کتابی که در بالا اشاره کردم اصلا حروف فارسی  نداشت!( حرف به حرف نویسی)

برای آن مدت طولانی، فقط حدود هزار واژه ها را توانستم یاد بگیرم.
هر روز به توسعه ی مطالعه ی آینده ی خود شک می کردم.

یک روز، مادرم این سایت مطالعات زبان خارجی را به من معرفی کرد.
خوشبختانه! در این سایت سر انجام با معلٍم خوبی  مواجه شدم.
به لطف برنامه ی خیلی دقیقش، در روند خواندن و نوشتن فارسی  توانستم الفبا را کاملا  یادم بگیرم و اکنون می توانم متون فارسی را بخوانم و بنویسم. من آسوده شدم. درسم خیلی پیشرفت کرده است!

علاوه بر آن، من در اینجا می توانستم دوستان ایرانی پیدا کنم در حقیقت، هر روز تصحیح های ایشان را یکی یکی مرور می کنم که برایم  بسیار مفیدند .

اگر کمک آنان نبود ، ممکن بود که روی کتابهایم گرد و خاگ بنشیند . لطف کردید.

آیتاکی، این سایت مثل کلاس درس شگفت انگیز و همزمان یک انگیزه و مشوق من است.

(ببخشید، امروز من نوشتن انگلیسی را می خواهم کنار بگذارم و تنبلی  کنم. کتابی که در عکس پایین می بینید کتاب برای درس واژه های فارس است.)

3 février 2013
Afficher plus
Vous souhaitez progresser plus vite ?
Rejoignez cette communauté d'apprentissage et essayez les exercices gratuits !