[삭제됨]
شعر سپید نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفت آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه ها عریانند به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
2014년 8월 7일 오전 8:37
교정 · 5
1

Be cherish his memory

2014년 8월 7일
معرکه بود. با سپاس
2014년 8월 15일
یکی از شعرای محبوبمه :)
2014년 8월 8일
تو به آیینه نه آیینه به تو خیره شده ست تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید و اگر بغض کنی آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد! گنجه دیروزت پر شد از حسرت و افسوس و چه حیف... بسته های فردا همه ای کاش ای کاش ظرف این لحظه ولیکن خالیست! ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود غم که از راه رسید در این خانه بر او باز مکن تا خدا یک رگ گردن باقیست تا خدا مانده به غم وعده این خانه مده..
2014년 8월 8일
زيبا بود...
2014년 8월 7일
더 빨리 진행하고 싶나요?
이 학습 커뮤니티에 참여하고 무료로 연습해보세요!