به طوری که: so that
مثلاً: من بلند صحبت کردم طوری که او بتواند بشنود.
I spoke loudly so that he could hear me.
به محض اینکه: as soon as- as- at the moment
مثلا: به محض اینکه او را دیدم، به جانی تلفن زدم.
I called Johnny as I saw him.
یا
I'll be master of inner peace as soon as I get back! (from Kung fu panda 2)
من استاد آرامش درون خواهم شد به محض اینکه برگردم (از پاندای کونگفوکار 2)ـ