موس موس کردن یعنی تملق و چاپلوسی (flattery)
مثل سگی که برای صاحبش خودش را شیرین میکند
29 maja 2014
0
5
4
extreme tendency to do a work, it is an informal word.
1 czerwca 2014
2
4
3
این اصطلاح زیاد استفاده نمیشه. اما به نظر من به کسی میگویند که کاری را با معطلی و تردید بخواهد انجام دهد.
! مثال : چرا اینقدر موس موس میکنی، خب به او بگو که عاشقش هستی
3 czerwca 2014
2
3
1
یعنی در یه کار شک داشتن و در آن کار به آرامی و تعلل پیش رفتن
2 czerwca 2014
0
1
0
اگر بخواهیم با کمی عصبانیت به یک رفیق بگیم چرا اینقدر وقت رو تلف میکنی میگیم چرا اینقدر موس موس میکنی
در واقع یک اصطلاح کوچه بازاریه
follow me to have more conversation!
19 stycznia 2015
0
0
Pokaż więcej
Nadal nie znalazłeś/łaś odpowiedzi?
Napisz swoje pytania i pozwól, aby rodzimi użytkownicy języka ci pomogli!