☕Un caffè con Chiara – Bologna: la dotta, la grassa, la rossa 

In questo episodio ti porto a Bologna, una città ricca di storia, sapori e tradizioni! 
Scopriremo perché è chiamata "la dotta", "la grassa" e "la rossa".

Dalle Due Torri ai portici infiniti, dai tortellini al ragù autentico, fino ai suoi angoli nascosti, preparati a esplorare Bologna con me!

🎧 Prendi il tuo caffè e buon ascolto! ☕

Un caffè con Chiara

Episodio 2: Un caffè con Chiara- Bologna

A short and simple exploration of museums, told in natural Turkish, with useful vocabulary at the end for learners.

Merhaba Türkçe 

A Museum Visit in Turkish

Today I have gathered numerous conversation starters surrounding the topic "family", which can help you chat it up with any native or ESL person you meet. :)

Baffling Lingo

Conversation Starters #1

En este episodio reflexionamos sobre la eugenesia: qué es, cómo ha sido usada en el pasado y qué dilemas éticos podría causar hoy. Practicaremos el subjuntivo presente y pasado en un contexto real para expresar opiniones, miedos y deseos. ¡Incluye preguntas para reflexionar y conversar!

Link: https://docs.google.com/document/d/1HC_bEq_cIXGnXKZtBqKYqIEDLVlKS1fghSg5zIAyckA/edit?usp=sharing

Subjuntivo en Contexto B1 B2 

Eugenesia, tecnología y decisiones difíciles (con transcripción y actividades)

روزی روزگاری مرغی در یک مزرعه زنگی میکرد که بخاطر پرهای قرمزش همه او را پر قرمزی صدا میکردند.

روزی پر قرمزی در مزرعه در حال گشت و گذار و دانه خوردن بود که روباهی او را دید و آب از دهانش به راه افتاد.

سریع به خانه رفت و به همسرش گفت قابلمه را پر از آب کند و روی گاز بگذارد تا او ناهار را بیاورد. بعد دوباره به مزرعه برگشت.

وقتی پرقرمزی اصلا حواسش نبود. پیش از آنکه بتواند کمک بخواهد، او را گرفت و در یک گونی انداخت. و بعد خوشحال راه افتاد به سمت خانه.
دوست پرقرمزی که یک کبوتر بود، همه ی داستان را تماشا میکرد و برای نجات دوستش سریع یک نقشه کشید.

کبوتر رفت و سر راه روباه نشست و وانمود کرد که پایش شکسته است. روباه تا او را دید خیلی خوشحال شد و با خودش فکر کرد امروز ناهار مفصلی میخورد.

گونی را روی زمین گذاشت و به سمت کبوتر رفت تا او را بگیرد. کبوتر هم آرام آرام عقب میرفت.

پرقرمزی تا دید که روباه حواسش به کبوتر است از توی گونی بیرون آمد، یک سنگ داخل گونی گذاشت و فرار کرد.

کبوتر وقتی دید دوستش به اندازه کافی دور شده، شروع به پرواز کرد و بالای درختی نشست.

روباه هم که ناامید شده بود به سمت گونی رفت و آن را برداشت و به خانه رفت.

وقتی به خانه رسید، قابلمه روی گاز بود. گونی را توی قابلمه خالی کرد و سنگ تالاپی توی آب افتاد و آب جوش ها روی صورت روباه ریخت و روباه حسابی سوخت.

Learn Persian through stories (Level 1-2)

Learn Persian Through Stories (The Chicken With Red Feather | داستان مرغ پرقرمزی) | Level 1

HSK2

Made Chinese easy!

This episode will take you for a tour of Malta's best secret places to visit (if you ever visit). I include places in Malta and in Gozo! I hope you enjoy the listening and can't wait to know more about what YOUR country has to offer! 