merlyn
يعنى چى؟ ١) آرايش ٢)منافقين ٣) مهندم -"بايد مهندم مى شد ١) آرايش ٢)منافقين ٣) مهندم -"بايد مهندم مى شد اين كلمه هاى معنى چيه؟
2015年8月14日 00:13
修正 · 7
1

يعنى چى؟ ١) آرايش ٢)منافقين ٣) مهندم -"بايد مهندم مى شد

١) آرايش ٢)منافقين ٣) مهندم -"بايد مهندم مى شد
اين كلمه هاى معنى چيه؟

 

1- make up

2- was an iranian creed that killed many . actually they called themselves " مجاهدین خلق" meaning the fighters for people but because they did many horrible things people called them " منافقین" which means the betrayors or the traitors .

3- actually it is " منهدم" meaning destroyed

 

 

where did u find these words ? in a military website ?

2015年9月3日

يعنى چى؟ ١) آرايش ٢)منافقين ٣) مهندم -"بايد مهندم مى شد

١) آرايش ٢)منافقين ٣) مهندم -"بايد مهندم مى شد
اين كلمه هاى معنى چيه؟

 

1- Arrangement, makeup

2- Traitors (singular form: منافق)

3- Destroy - it had to be destroyed

 

Number 3 is written incorrectly. The correct form is:

منهدم - باید منهدم می شد.

Good luck!

2015年8月14日
dear merlyn. italki is an awful website for learning and teaching Persian due to lack of Right-to-Left Language Support. I hope they add this essential feature to the website because italki Persian community is good
2015年8月14日
dear merlyn italki is an awful website for learning and teaching Persian due to leak of Right-to-Left Language Support. I hope they add this essential feature
2015年8月14日
معنیِ واژه‌ها بسیار وابسته به متنی است که در آن به کار می‌روند آرایش: (اسم مصدر) ['ārāyeš] ۱. زیب و زینت؛ زیور. ۲. زینت دادن. ۳. آراستن صورت با مواد مخصوص، مانند کِرم؛ بزک. ۴. نظم‌وترتیب؛ نوع چیدن و منظم کردن. ۵. [قدیمی] قانون؛ قاعده؛ رسم. ⟨ آرایش خورشید: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: ♦ چو زد ز آرایش خورشید راهی / در آرایش بُدی خورشید ماهی (نظامی۱۴: ۱۸۰). منهدم . [ م ُ هََ دِ ] (ع ص ) ویران شونده و عمارت افتاده و ازهم ریخته . (غیاث ) (آنندراج ). ازهم ریخته و ویران شده و خراب گشته .(از ناظم الاطباء). ویران . فروافتاده . بیفتاده . خراب . ویران شده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : مگر ندانید که رکن دولت منهدم و حد مملکت منثلم گردید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 ص 443). رجوع به انهدام شود. - منهدم شدن ؛ فرودآمدن . فروافتادن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ویران شدن http://www.vajehyab.com/amid/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4 http://www.vajehyab.com/?q=%D9%85%D9%86%D9%87%D8%AF%D9%85
2015年8月14日
顯示更多內容
想進步快一點嗎?
加入此學習社群,來試做免費的練習吧!