یک شعر زیبا از وحشی بافقی
با دیدن دوستان خارجی ام که به شعر و ادبیات فارسی علاقه مند شدند، منم با توجه به علاقه ای که دارم تصمیم گرفتم بعضی از شعرهای زیبا و ساده را برای دوستانم قرار بدم
امیدوارم لذت ببرید
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست
عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست
از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست
خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست
از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست
چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست
شرح درماندگی خود به که تقریر کنم
عاجزم چاره ی من چیست چه تدبیر کنم
وحشی بافقی