من فارسی را دوست دارم
نوشتن به زبان فارسی سخت هست. من می خواهم یک بار این کار را بکنم و می خواهم بسیار تمرین بکنم تا بتوانم خوب به فارسی بنویسم. من فارسی را دوست دارم.
خیلی خوب نوشتی آفرین
من فارسی را دوست دارم
نوشتن در فارسی سخت /دشوار هست.
من برای اولین بار هست که این کار را میکنم /انجام می دهم
و می خواهم بسیار تمرین کنم تا بتوانم خوب /بهتر بنویسم.
من فارسی را دوست دارم
look at this my friend: we have some words as: khoob, sakht, zesht, ziba, tond,... which both of their part of speeches /adjective,adverb / are the same
نوشتن سخت نیست تلاش کنی بهتر از من خواهی نوشت / writing isn't hard in Persian if you try ,you will write better than me
من فارسی را دوست دارم
نویشتن در فارسی سخت هست. من یک بار هست این را بکنم و می خواهم بسیار تمرین بکنم ولی بتوانم در فارسی خوب بنویسم. من فارسی را دوست دارم.
نوشتن به فارسی سخت است/ فارسی نوشتن سخت است
(هست) means exist, while (است) is a relative verb, so it's better to use (است)
من یک بار این کار را کردهام/ من یک بار این کار را خواهم کرد
(من یک بار است که) is the literal translation from English to Persian: it is the first time that
ميخواهم بسیار (خیلی) تمرین کنم تا بتوانم فارسی را خوب بنویسم/ به خوبی به فارسی بنویسم