سلام به همگی،
راجع به کتابی در مورد تشیع متن کوتاهی نوشتم. لطفا تصحیحش کنید.
از پیش تشکر می کنم.
کتاب « تشیع چیست؟ » اثر محمدعلی امیرمعزی و کریستین ژامبه
کتاب « تشیع چیست؟ » در سال ۲۰۰۴ به زبان فرانسوی منتشر شدهاست. در مقدمهی آن، نویسندگان نوشتند که، بعد از جنجال و آشوب ایران در دههای اخیر، برداشت مردم فرانسه در مورد تشیع همیشه منفیتر می شود. هدف کتاب این است که تاریخ و آموزههای تشیع را با روش تاریخ-انتقادی تحلیل کند و یک دریافت درست و منصفانه در مورد تشیع به خوانندگان فرانسه بدهد.
از آغاز، تشیع یک جهانبینی خاص دارد: نگرش دوگانه. همه چیز ظاهر و باطن دارد. ویژگیهای تشیع مثل اهمیت اساسی امام (نسبت به پیامبر)، عرفان، تاویل قرآن و ایمان می تواند از این طریق توضیح شود. شیعیان اولیه، یعنی بعد از مرگ پامبر اسلام تا غیبت امام مهدی، مشخصهی پرهیز از سیاست و خودآگاهی اقلیت برگزیده را دارند. در آن زمان دیرین، جز امامها شیعیان هیچ قدرتی نمی پذیرفتند. سرتاسر تشیع دور مفهوم ولایت، یعنی دوستی و وفا با خدا و امامان، می چرخید.
بعد از غیبت امام آخر، شیعیان با بحران عظیمی برخورد کردند. در قرن دهم میلادی، تحت نفوذ علوم کلام سنی و فلسفهی یونانی، یک فرقه از تشیع به وجود آمد به اسم اصولیان. اکثر پیروهای آن فقیهاند. آنها با عقل و منطق جدید که از مکتب مشاء گرفته بودند، احادیث امامان را انتقاد و آموزههای اصلی را زیر سوال بردند. آنها برای همکاری با قدرت سیاسی دلیل آوردند و خود را در زمینهی سیاسی نفوذ بزرگتری به دست آوردند.
این افراد بعدا به اسم مجتهدان شناخته می شوند. در آغاز قرن یازدهم میلادی، تسلط آنها مشخص شد و آنها شروع کرد به سرکوبی گرایشهای دیگر شیعی به ویژهی اخباریان، افرادی که از احادیث امامان اصلی دفاع می کنند. قرن شانزدهم، پیروز بزرگی به مجتهدان رسید. پادشاهان صفویان ایران تشیع را دین رسمی شناختند و نظام روحانیت را ساختند. از این به بعد، امتیاز مجتهدان همیشه بزرگتر می شود. به وجود آمدن ایدئولوژی شیعی هم پیامدی از این جریان تاریخی است.
اگرچه فرقهی اصولی امروزه به دستگاهی سیاسی تبدیل شدهاست، اندیشههای فلسفی و معنوی شیعی همیشه موجود است. به خاطر همین، اسلام شناس فرانسوی هانری کربن در قرن پیش فلسفهی شگفتانگیز شیعی را، با شور و شوق، به دنای غربی معرفی کرد.