دیروز رفتم پارک. اونجا صنوبر ها رشد می کنند. من و از اونجا از بالا کوهستان و دره در فراتر ها دیده می شوند. سطح کوهستان با برف اندود شده.
شفالینه ی شکسته بین پونه ها دیدم. این سفالینه از بالا ترک می خورد.
نسیم وزید. من سردم شد و تنم تکان خورد. فکر می کنم از اینجا جذبه ی من به زبان فارسی شروع شد.
خیلی به اینجا انس دارم.
از خودم پرسیدم آیا ما برازنده چنین چشم انداز زیبا هستیم؟