Cyrus Ariana
Professional Teacher
واژه هایی که هم نوشتن آن ها به یک شکل و هم تلفظشان یکسان است لیکن در معنا متفاوت اند, هم آوا , هم نویسه نام دارند. مثال: شیر:حیوان جنگل / شیر:شیر خوراکی - بادیه: بیابان / بادیه: ظرف آن یکی شیر است اندر بادیه کادم می خورد وان یکی شیر است اندر بادیه کادم می خورد خویش:خود / خویش: فامیل برادر که در بند خویش است نه برادر نه خویش است. گلستان سعدی ریش: محاسن / ریش : زخم ریش را تا ناف آوردن زهد نیست زهد آن باشد که بر ریش کسان مرهم نهی سلطانی چین: کشور چین / چین : شکن گر ز چین آشوب برخیزد عجب نبود که باز بــــــــر سر زلف افتادست چین تازه ای فروغی بسطامی فرق: تفاوت / فرق: سر ندانم از سر و پایت کدام خوب تر است چه جای فرق که زیبا ز فرق تا قدمی سعدی گور: قبر / گور: گورخر نبشته است بر گور بهرام گور که دست کرم به ز بازوی زور سعدی شانه:وسیله ی مرتب کردن مو / شانه : کتف نبینی آن که چو زلف تو را به شانه زنی سر دو زلف تو با شانه می درآویزد طبری چنگ:پنجه / چنگ : آلت موسیقی برخیز و بیا که چنگ در چنگ زنیم می نوش کنیم و نام بر ننگ زنیم خیام کوفته:نوعی غذا / کوفته: پریشان و مضطرب،ناتوان(خسته) کوفته در سفره ی ما گو مباش کوفته را نان تهی کوفته است سعدی صفا:پاکی / صفا: نام مکانی است چون سری بر آستانش ز سر صفا نهادی به صفا و مروه ای دل دگرت چه کار باشد کمال خجندی دوش:دیشب / دوش: کتف ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند امام شهر که سجّاده می کشد بر دوش حافظ بار:دفعه / بار:پشتواره / بار:اجازه بارها بار به دربار تو دارند رقیبان من که بارت کشم ای یار چرا بار ندارم جامی داد:دادخواهی / داد:از مصدر دادن آن که گیسوی ترا رسم تطاول آموخت هم تواند کرمش داد من مسکین داد سعدی زاد:توشه / زاد:از مصدر زادن بیا و برگ سفر ساز و زاد ره برگیر که عاقبت برود هر که او ز مادر زاد خواجوی کرمانی منبع:
Sep 18, 2021 2:51 PM